1)با یک چشم دیدن ،یک بعدی بودن ، یک کتابی بودن ، یک دنده بودن ، یک سویه نگری وبسیاری از یک ها و تک روی ها ریشه ی بسیاری از تفریق ها و تفرقه ها و دوگانگی هاست .
2) برخی از عرفا شیطان را به این جهت « اعور » کور می دانند که فقط یک چشم دارد و به بعد مادی انسان ها نظر دارد و ابعاد دیگر وجودی آدمی را نادیده می گیرد . به قول مولوی « دیو آدم را نبیند غیر طین »
(3 وایتهد البته به زبانی فلسفی از مغالطه ای نام می برد به عنوان « هیچ نیست مگر ....» که بر اساس این مغالطه و خطای اندیشگی بسیاری از انسان ها حقیقت را همان چیزهایی می دانند که خود می بینند و لاغیر . مثلا می گویند ادبیات چیزی نیست جز شعر و قس علی هذا. این افراد چنان گرفتار دام این مغالطه می شوند که حقیقت را فقط در ایده و عقیده و رشته و مکتب و کتاب و... خود می بینند.
(4ای کاش ما انسان ها می دانستیم وقتی که بر سر یک چیز تک روی و تندروی می کنیم داریم مغالطه می کنیم و شیطانی می اندیشیم و به دو گانگی ها دامن می زنیم . مصداق ها فراوان اند و خواننده ی فعال می تواند مصادیق را باز تر و بارزتر نماید .